من چه سبزم امروزو چه اندازه تنم هشیار استدر دلم چیزی هستمثل یک بیشهی نورمثل خواب دم صبحو چنان بیتابمکه دلم میخوادهدبدوم تا ته دشتبروم تا سر کوهسهراب سپهریروزشمار آغاز دومین سالگرد نبرد تن به تن سیمرغ ایران با آب و آتش درحالی
من چه سبزم امروزو چه اندازه تنم هشیار استدر دلم چیزی هستمثل یک بیشهی نورمثل خواب دم صبحو چنان بیتابمکه دلم میخوادهدبدوم تا ته دشتبروم تا سر کوهسهراب سپهری
روزشمار آغاز دومین سالگرد نبرد تن به تن سیمرغ ایران با آب و آتش درحالی آغاز شده است که تراژدی سانچی» بسان قصه هزار و یک شب، یک صفحهاش رنگ مرگ دارد و صفحه دیگرش از امید و بقا میگوید؛ ماجرای پرابهامی که هرچند برخی بر اتمام آن
جان غمگین، تن سوزان، دل شیدا دارمآنچه شایستهی عشق است مهیا دارمسوز دل، خون جگر، آتش غم، درد فراقچه بلاها که ز عشقت من شیدا دارماین کوزه گران که دست در گل دارندعقل و خرد و هوش برآن بگمارندبر گل لگد و تپانچه تا چند زنندخاک بدن است
این کوزه گران که دست در گل دارندعقل و خرد و هوش برآن بگمارندبر گل لگد و تپانچه تا چند زنندخاک بدن است تا چه می پندارند⚠ اخطار اخطار اخطارمسئولیت هرگونه سوء استفاده و عواقب ساخت این مدار بر عهده شخص سازنده میباشدارایه این مدار فقط
این کوزه گران که دست در گل دارندعقل و خرد و هوش برآن بگمارندبر گل لگد و تپانچه تا چند زنندخاک بدن است تا چه می پندارند
جان غمگین، تن سوزان، دل شیدا دارممتن
تن ,گل ,دلم ,یک ,آتش ,آغاز ,و آتش ,آب و ,کوزه گران ,گران که ,دست در ,آغاز دومین سالگرد
درباره این سایت